شرکتهای فناوری در حال رشد با یک مشکل هماهنگی روبرو هستند.
وقتی سرمایهگذاری دریافت میکنید، اوضاع خیلی سریع پیش میرود. تیمها بزرگتر میشوند و تعداد پروژهها زیاد میشود. افراد بدون اینکه متوجه باشند، به سمت مسیرهای مختلفی حرکت میکنند. به جای داشتن یک چشمانداز مشترک، هرکس در تیمها و بخشهای مستقل (مانع های پنهان) فعالیت میکند. همه مشغول به کارند و به نظر میرسد کارهای زیادی انجام میشود، اما پیامرسانی شما ممکن است با چشمانداز شرکت همراستا نباشد.
شاید خودتان حس نکنید، اما مشتریان شما حتما این اختلاف را احساس خواهند کرد.
طبق یک نظرسنجی از مدیران فروش و بازاریابی، ۶۳٪ گفتند که عدم هماهنگی بین فروش و بازاریابی، یکی از مهمترین موانع رشد شرکت است. نکته قابل توجهتر این است که ۸۳٪ از آنها اعلام کردند که مشتریان به دلیل نبود پیامرسانی مستمر و مرتبط، شرکت را ترک میکنند.
این عدم هماهنگی اغلب در وبسایت شرکت نمایان میشود.
احتمالا خودتان هم حس میکنید که وبسایت فعلیتان با ماموریت شرکت همخوانی ندارد و به فکر طراحی مجدد سایت هستید. اما مشکل اینجاست که طراحی دوباره وبسایت، کار بزرگی است. اگر تلاشهایتان هماهنگ نباشد، ممکن است پول و منابع زیادی هدر رود و در نهایت وبسایتی داشته باشید که بهتر از قبل نشده است.
ریشه اصلی این عدم هماهنگی چیست؟ مانع های پنهان.
بهخصوص بخش هایی که در فرآیند بازطراحی وبسایت شکل میگیرند.
سه نوع بخش مشخص باعث این مشکلات میشوند:
- بخش های برند در برابر وبسایت
- بخش های اهداف در برابر خروجیها
- بخش های استراتژی در برابر طراحی و فناوری
وقتی دارید وبسایتتان را بازطراحی میکنید، باید این مانع های پنهان را بشکنید تا پیام واضح و منسجمی بسازید که هم برند شما را به خوبی نشان دهد و هم برای مشتریان بالقوهتان جذاب باشد.
حالا بیایید هر کدام از این بخش ها را با هم بررسی کنیم.
۱. بخش های برند در برابر وبسایت
اول از همه، یک سوال ساده:
آیا ابتدا برند خود را بهروزرسانی میکنید یا وبسایت را؟
این یکی از رایجترین سوالاتی است که وقتی برای یک شرکت فناوری در حال رشد وبسایت میسازیم، از ما میپرسند. آنها میدانند وبسایتشان قدیمی شده، اما همزمان احساس میکنند باید برندشان را واضحتر کنند قبل از اینکه سایتشان را تغییر دهند.
اما چرا این دو موضوع جدا از هم دیده میشوند؟
برند شما و وبسایتتان بهشدت به هم وابستهاند.
این یک تصور غلط است که جلوی پیشرفت را میگیرد و باعث عدم هماهنگی میشود.
شکستن مانع
بهطور متوسط، شرکتها هر سه سال یکبار وبسایتشان را بازطراحی میکنند، اما برندشان را فقط هر ۷ تا ۱۰ سال یکبار بهروزرسانی میکنند.
در عوض، این دو فرآیند باید همزمان و هماهنگ با هم انجام شوند.
فرآیند بازطراحی وبسایت میتواند فرصتی باشد برای تفکر عمیق درباره پیام برند، مخاطبان و داستان در حال تغییر آن.
کاربران در کمتر از یک ثانیه تصمیم میگیرند که به سایت شما اعتماد کنند یا نه.
بخشی از این تصمیمگیری سریع، به دلیل برداشت از میزان اعتبار سایت شما است — اینکه چقدر سایت شما قابل اعتماد و حرفهای به نظر میرسد.
اما این اتفاق زمانی رخ میدهد که فرایند بازطراحی با سوالهایی مانند «چه پالت رنگی میخواهید؟» یا «چه عکسی باید در صفحه اصلی باشد؟» آغاز نشود.
ساخت سایت جدید نباید با این تصمیمات سطحی و تاکتیکی شروع شود.
در عوض، باید با پرسیدن سوالات استراتژیک و عمیق آغاز شود:
- مخاطبان ما چه کسانی هستند؟
- چه مشکلاتی را برای آنها حل میکنیم؟
- آیا شواهد و دلایل کافی برای تمایز داریم؟
- مخاطبان برند ما را در وضعیت فعلی چگونه میبینند؟
این سوالات آسان نیستند و ممکن است نیاز باشد با یک همراه یا مشاور متخصص همکاری کنید تا بهترین نتیجه را از این فرآیند بگیرید. اما این ضروری است و یافتن پاسخ این سوالات سخت، کلید موفقیت در پروژه بازطراحی وبسایت و رسیدن به نتایج بزرگ است.
۲. بخش های وبسایت در مقابل بازاریابی
خیلی وقتها، ساخت وبسایت جدید فقط به عنوان یک کار تاکتیکی دیده میشود.
مثل یک تیک زدن در فهرست کارهای بازاریابی.
بیشتر شرکتهای طراحی سایت هم راضیاند پروژه را مثل یک محصول نهایی تحویل دهند — یعنی فقط میخواهند کارشان را انجام دهند، سایت را تحویل بدهند و پروژه را ببندند. مشتری ممکن است سایتی زیبا تحویل بگیرد اما این سایت فروش ایجاد نکند چون با برند و پیامهای بازاریابی او هماهنگ نیست.
اما بازطراحی وبسایت باید از دیدگاه استراتژیک بررسی شود.
هر استراتژی باید با یک هدف شروع شود — از جمله استراتژی بازطراحی سایت.
پس از خودتان بپرسید: هدف بازطراحی سایت من چیست؟
چرا اصلاً میخواهیم سایت را بازطراحی کنیم؟
شکستن مانع ها
فرایند بازطراحی وبسایت را با پاسخ دادن به این سوالات کلیدی شروع کنید.
در سطح کلی، این اهداف معمولاً در یکی از دو دسته قرار میگیرند:
- ما فقط به یک وبسایت جدید نیاز داریم
- میخواهیم به یک هدف بزرگتر کسبوکاری برسیم
اگر واقعاً دنبال یک ظاهر تازه و ساده هستید — مثلاً فقط میخواهید سایتتان جدیدترین جلوههای انیمیشن یا پارالاکس را داشته باشد — میتوانید با این هدف جلو بروید. اما سایتهایی که از اینجا شروع میشوند، ظاهری خوب دارند ولی در عملکرد و اهداف اصلی کسبوکار ضعف دارند.
احتمالاً شما دنبال وبسایتی هستید که به شما کمک کند به اهداف مهمتری برسید، مثل:
- تغییر موقعیت کسبوکار برای هماهنگی با استراتژی بازاریابی جدید یا توسعه محصول
- جذب مشتریان جدید
- بهبود دیدهشدن در موتورهای جستجو (سئو)
برای شکستن این مانع، باید بفهمیم وبسایت شما چه هدف استراتژیکی در استراتژی کلی بازاریابی شما دارد و چه اهدافی را میخواهد محقق کند.
۳. بخش های استراتژی، طراحی و فناوری
وقتی یک شرکت طراحی وب را برای بازطراحی سایتتان استخدام میکنید، در واقع سه کار اصلی از آنها انتظار دارید:
- استراتژی
- طراحی
- فناوری
اینها پایههای اصلی هر وبسایت هستند. اما اینکه فقط بتوانیم اینها را به عنوان اجزا فهرست کنیم، به این معنی نیست که باید جدا از هم انجام شوند.
بیشتر شرکتها چنین ساختاری دارند: یک استراتژیست، یک طراح، و یک توسعهدهنده.
استراتژیست تحقیق میکند و یک برنامه آماده میکند.
برنامه را به طراح میدهد.
طراح آن را زیبا میکند.
طراح کار را به توسعهدهنده تحویل میدهد.
توسعهدهنده هم سایت را میسازد.
در این مسیر، مثل بازی تلفن شکسته عمل میکنید — هر بار که پروژه از یک نفر به نفر دیگر منتقل میشود، مقداری از مفهوم و هدف اصلی از دست میرود.
خیلی زود، وبسایتی که تحویل میگیرید کاملاً با اهداف اولیهای که داشتید، هماهنگ نیست.
این مشکل بهخصوص در آژانسهای «خدمات کامل» که انواع خدمات از جمله طراحی وب ارائه میدهند، رایج است.
حل مشکل بخش ها
راه حل این مشکل ساده است، البته اگر درست اجرا شود.
تیمی که سایت شما را میسازد باید از رویکرد یکپارچه استفاده کند و استراتژی، طراحی و فناوری را در یک فرآیند واحد ترکیب کند تا وبسایتهای پیشرفته و متمرکز بر کسبوکار بسازد.
کلید این رویکرد این است که هیچ تصمیمی بهصورت جداگانه و بدون ارتباط با سایر بخشها گرفته نمیشود.
این همان رویکردی است که ما در شرکت ترنج دیتا استفاده میکنیم تا به برخی از بهترین برندهای فناوری جهان در بازطراحی وبسایت و ارتقای استراتژی بازاریابیشان کمک کنیم.
ترکیب داستانسرایی، برند و فناوری
در ۲۰ سال گذشته، استراتژیهای بازطراحی وبسایت بیشتر روی تکنیکها متمرکز بودند؛ چیزهایی مثل تغییر طرحبندی یا گرافیکها، کاهش نرخ پرش، جذب لید، بهبود سئو یا افزایش نرخ تبدیل. تکنیکها مهماند، اما اگر فقط روی تکنیکها تمرکز کنیم، درختها را میبینیم ولی جنگل را از دست میدهیم.
استراتژی طراحی وبسایت باید بر پایه داستان شما شکل بگیرد، با برندتان هماهنگ باشد و با فناوری نامحسوس و روان بهینه شود تا در هر مرحله از مسیر کاربر، ارتباط عاطفی معناداری ایجاد کند و باعث تبدیل کاربر به مشتری شود.
کار وبسایت این است که این سه عنصر را در کنار هم قرار دهد.
داستانسرایی ارتباط عاطفی با کاربر ایجاد میکند، طراحی اعتماد و اعتبار میسازد، و فناوری داستان و طراحی را به زندگی واقعی میآورد.
یک بازطراحی موفق وبسایت با یک داستان آغاز میشود.
بیایید صحبت کنیم که چطور میتوانیم داستان شما را بدون مانع ها روایت کنیم.